تعاریف غلط طبییعت گردی
به مناسبت روز جهانی گردشگری، و نیز تاکید برنامه های دولتی بر گسترش گردشگری بر مبنای طبیعت و با توجه به مخاطرات و مشکلاتی که تجربه طبیعت گردی بدون آگاهی و زیرساخت های مناسب در کشور و درسطح جهانی ایجاد شده، این مطلب نگاهی دارد به نکاتی که در تجربه طبیعت گردی در کشور ما مورد غفلت قرار گرفته است.
همانطور که بارها تاکید شده است، در ایران، پدیده ها، ابزار و فناوریها زودتر از فرهنگ استفاده از آن وارد کشور میشود که پدیده طبیعت گردی هم در این دسته قرار گرفته است. یعنی هنوز نه تعریف درستی از اکوتوریسم و طبیعت گردی و تفاوت میان این دو ارائه میشود، و نه برنامه آموزشی مشخصی برای آنها وجود دارد.
متاسفانه اکوتوریسم نه تنها در رسانه ها، غلط تعریف میشود، بلکه این اشتباه فاحش به حوزه کنفرانسها و حتی نشریات علمی کشور نیز کشیده شده است. به طوری که چند وقت پیش واژه های عجیبی مانند اکوتوریسم شهری و روستایی، و اکوتوریسم پایدار را در برخی نشریات علمی دیدم که جای تاسف دارد. حتی این موضوع به «کمیته ملی اکوتوریسم» کشور سرایت کرده و نام آن را «کمیته ملی طبیعتگردی» نامیده اند که اشتباه است. اکوتوریسم یک فعالیت، پدیده و نوعی فلسفه است که اگر بخواهیم آن را ترجمه کنیم، «بومگردی» واژه مناسبی برای آن خواهد بود. همان طور که طبیعتگردی معادل واژه Nature tourism یا Nature-based tourism است (این مباحث به طور مفصل در مقالات تخصصی علمی اینجانب بحث شده است). بدین ترتیب ما هنوز در تعریف واژگان مشکل داریم که خود عامل بسیار ابهام برانگیزی در تعریف و مرزبندی دقیق فعالیتها در طبیعت است…
نکته دوم آن است که متاسفانه وقتی چیزی به صورت نادرست تعریف شود، مدعیان زیادی هم پیدا میکند که در مورد مباحث اکوتوریسم و در کل، طبیعت گردی نیز این اتفاق رخ داده است. به این معنا که گشت و گذار در طبیعت یک موضوع است و برنامهریزی و مدیریت علمی آن موضوعی دیگر اما این تفاوت ها در شرایط کنونی به وضوح نادیده گرفته شده است.
متاسفانه در برخی موارد افرادی که در زمینه تورگردانی در طبیعت و راهنمایی طبیعت گردی باتجربه هستند (که واقعا هم به حضور و تجربه گرانقیمت آنها در این گونه موارد، نیاز فراوان است)، در نبود (یا کنار گذاشتن سلیقه ها) کارشناسان خبره، وارد مباحث تخصصی میشوند و بدون آن که از مسائل محیط زیست و پیامدهای گردشگری، یا ظرایف اقتصاد و روانشناسی طبیعت گردی چیزی بدانند، یا حتی به ویژه از مباحث مدیریتی محدوده هایی مانند پارکهای ملی و مناطق حفاظت شده اطلاعی داشته باشند، در این حوزه جایگزین متخصصان اصلی میشوند.
این افراد گاهی چنان برنامه های اجرایی برای اکوتوریسم در یک پارک ملی حساس و شکننده ارائه میکنند که انسان را به شک میاندازند که نکند واقعا سالها در مناطق مختلف ایران کار عملی کرده اند و زیر و بم واکنشهای اکوسیستمی و مدیریتی را میدانند!
این مسئله به ویژه از آن رو اهمیت دارد که متاسفانه دربسیاری از این به اصطلاح طرحهای اکوتوریستی شاهد این موارد هستیم. علاوه بر این افراد زیادی که کارشناس رشته های مختلف و نامرتبط هستند نیز در این موضوع دخالت میکنند و مشکل آفرین میشوند. با این روند، احتمالا بر سر طبیعتگردی و اکوتوریسم همان بلایی خواهد آمد که بر سر فرایند ارزیابی اثرات محیط زیستی (EIA) آمده است.
مسئله سوم در بحث طبیعت گردی در ایران مشکل آگاهی اندک گردشگران ایرانی از اکوتوریسم و نیز طبیعتگردی است که به شدت، محیط زیست ایران را تهدید میکنند. برخلاف تصور همگان، فعالیتهای گردشگری بیبرنامه و بیضابطه، نه تنها پیامدهای محیطزیستی کمتری نسبت به فعالیتهای صنعتی ندارند، بلکه پیامدهای آنها با توجه به دوره زمانی بلندمدت، بسیار بیشتر و مخربتر است. به عبارت دیگر، منطقه گردشگری، به ظاهر سالم ولی در باطن در حال تخریب است، زیرا درست مانند فعالیت موریانه ها تدریجی و پنهانی است. متاسفانه با حضور طبیعتگردهای ناآگاه و گسترش تب گردشگری در طبیعت، که آن را «تعطیلات با یک کوله پشتی» مینامم، فشار بسیار زیادی بر مناطق طبیعی ایران وارد میآید، به طوری که با اطمینان میتوان گفت بسیاری از مناطق بکر و طبیعی کشور در معرض آسیبهای پنهان ناشی از حضور گردشگران ناآگاه از مسائل محیط زیستی هستند. این موضوع دقیقا به همان موضوع «نبود فرهنگ استفاده» برمیگردد که در بالا به آن اشاره شد.
نکته چهارم دراین زمینه فقدان برنامه دقیق مدیریتی در مقاصد اکوتوریستی ایران است. بیشتر مناطق طبیعی ایران که به عنوان مقصدهای اکوتوریستی و طبیعت گردی مطرح هستند، برنامه دقیق مدیریتی برای حضور طبیعت گردها ندارند. این مساله به ویژه در مورد مناطق مدیریتی سازمان حفاظت محیط زیست، و سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور بیشتر صدق میکند، چون بسیاری از جاذبه های طبیعی کشور در محدوده این گونه مناطق قرار دارند، به اضافه این که از اکوسیستم حساستری نیز برخوردارند.
اجرای ناقص یا عدم اجرای برنامه های جامع و تفصیلی طرحهای پارکداری (در صورتی که وجود داشته باشند)، مشکلات بسیار زیاد ناشی از تعارض توسعه و محیط زیست در مناطق حفاظت شده، و نیز دانش ناکافی مدیران مناطق نسبت به این مساله، باعث شده مدیریت طبیعتگردی در پارکها به خوبی برنامه ریزی نشود.
علاوه بر این، مشکل قانونی و حقوقی بزرگی در مورد درآمدزایی پارکها و مناطق حفاظت شده در ایران وجود دارد یعنی متولی مدیریت پارک نمی تواند درآمد حاصل را به خود اختصاص دهد و این درآمدها به خزانه دولت واریز میشود. این موضوع باعث میشود مشکلات ناشی از فعالیتهای طبیعت گردی دوچندان شود. بدین ترتیب فعالیتهای اکوتوریستی و طبیعت گردی در ایران، نه تنها درآمدی برای خود منطقه ایجاد نمی کند، بلکه با این روند بخشهای حساس این مناطق را به نابودی می کشاند.
در یک جمع بندی کلی میتوان گفت مدیریت اکوتوریسم در ایران از دو مساله رنج می برد:
۱-یکی تعریف نادرست از این مفهوم و درنتیجه فعالیتهای بیقاعده و قانون بخش متولی گردشگری (بخش اثرگذار)،
۲-نداشتن برنامه های مدون دقیق از سوی بخش متولی محیطزیست (بخش تاثیرپذیر). از این رو لازم است با همکاری این دو بخش و نیز سایر بخشهای ذینفع، تعریف و چارچوبی دقیق برای این فعالیتها مشخص شود و سپس مدیریت و برنامه ریزی آن انجام شود.
یادآور میشوم بخشی از این مباحث در مطالعات فاز اول «سند ملی طبیعت گردی» ایران ارائه شده است که نگارنده با نگاهی به این سند، قدری به بهبود وضعیت آینده اکوتوریسم و طبیعت گردی امیدوار شد. البته این موضوع که این سند یا موارد مشابه آن چقدر ضمانت اجرایی داشته باشند یا اصولا درست اجرا شوند، بحث دیگری است که در یادداشتهای دیگر به آن خواهیم پرداخت. تا آن زمان باید امیدوار بود تب «تعطیلات با یک کوله پشتی» اندکی فروکش کند و به طبیعت اندکی مجال استراحت و بازیابی بدهد.